چند روز پیش مهسا(ژینا) امینی دختر کرد اهل سقز به تهران سفر می‌کند. در آنجا به بهانه‌ی تخطی از احکام حجاب اجباری (در حالی‌که حسن امینی از علمای کردستان که در این باره بیانیه‌ای صادر کرده است، حجاب ژینا درحد عرف جامعه بوده و اسلام برخورد خشونت‌آمیز با وی را محکوم می‌کند) گشت ارشاد وی را دستگیر نموده و در اثر ضرب و جرح وارده به کما رفته و پس از سه روز جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. 

من این جنایت را محکوم و به خانواده و دوستان وی تسلیت عرض می‌کنم. از خداوند متعال خواستارم که ایشان را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد.

به همین مناسبت قصد دارم در جستاری کوتاه توجه خواننده‌ی گرامی را به مسئله‌ی حجاب اجباری در دنیای جدید جلب کنم. ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که از دیدگاه اسلام حجاب ناشی از ایمان و اعتقاد زن مؤمن است. به نظر می‌رسد روش پاسداشت حجاب بانوان، ایجاد باور، انگیزش درونی از طریق آموزش و تربیت است، نه اعمال خشونت و تحمیل.

بنابراین، حجاب اجباری تحمیل‌شده توسط دولت با توسل به زور، چیزی جز بدعت این دوران بی‌سابقه در تاریخ اسلام نیست که انعکاس منفی ایدئولوژیک نمودن اسلام توسط برخی جنبش‌ها و متفکران اسلامی معاصر، تحت تاثیر برخی ایدئولوژی‌های مدرن ازجمله مارکسیسم است؛ روشن است ایدئولوژی از طریق دولت به‌ویژه در کشورهای غیردموکراتیک مانند کشورهای کمونیستی به مردم تحمیل می‌شود. اگر حجاب اجباری بهانه‌ای برای حفظ اخلاق جامعه باشد، نه تنها از اخلاق اجتماعی محافظت نمی‌کند، بلکه سبب تضعیف بیشتر آن می‌شود و جامعه را به فروپاشی بیشتر سوق می‌دهد.

امروزه حکومت‌هایی که اخلاق و دین را به اجبار به مردم تحمیل می‌کنند- بر خلاف برخی نگاه‌های سطحی در پاره‌ای از محافل اسلامی- جامعه‌ای پر از مشکلات اخلاقی و از حیث دینی ضعیف به بار می‌آورند؛ چرا که دین و اخلاق بنا به ماهیت و کارویژه‌ای که دارند، قابل تحمیل نیستند و درصورت اجبار و تحمیل تأثیر و کارکردشان مختل شده و نفوذشان کم می‌شود و جامعه را نیز با هویت دینی و اخلاقی خود دچار مشکل کرده و به جای حل مسئله، سبب ایجاد چندین مشکل دیگر می‌شوند.

هرچه جامعه‌ای مانند ایران مدرن‌تر شود پیامدها و آثار منفی این وضعیت بر افراد و جامعه بیشتر می‌شود؛ چرا که انتظار از دین و قدرت دستخوش تحول شده و خودانگاره‌ی انسان به‌عنوان موجودی مُحق و دارای کرامت، در باورها و اعتقادات فردی به وجود آمده است، امری که واقعیت موجود جامعه‌ی ایرانی، بهترین گواه برای اثبات آن است.